منحنی ارزشها نزولی اکید است.نمودار حرکت ما انسانها پر از اکسترمم شده است..... سرور من : روز هفتم هفته که دلم مشتق شده است، اشتیاق دیدار تو را با دعای ندبه در هم می آمیزم و با توبه زمزمه می نشینم. زمزمه ای که واحدهای آن کم است ولی تو آن را می شنوی..... آقا جان: تمام سوالات ذهنم را به صورت دستگاه های چند معادله و چند مجهولی در آورده ام و برای جوابهای آن راهی جز مبهم بودن نیافته ام.... هر چه به مشتاقان و منتظران تو می نگرم در معادله زندگی هیچ کدام در دنیای حقیقی ریشه ای ندارند مگر در دنیای مختلط فریب و دروغ..... سرور خوبم: با خود عهد می بندم ، مهر و محبت تو را با نوشتن نام زیبایت بر مقدمه تمام ترسیم شده تدریسم تقسیم کنم و هزار بار بر این سطر نام تو را در ذکر تمام خوبیهایت ضرب کنم و با دل منتظرم جمع ببندم..... مولای من: سری به سریها و دنباله های منتظرانت بزنیم که سیگمای تمام آنها به ۳۱۳ تن می رسد ،چه فاجعه ای است این دنیا ،مگر اوضاع قرینه شود یا محور زندگیها انتقال یابد تا زمینه آمدنت در مختصات دنیا فراهم شود.زمانی که با خود می اندیشم که کدام رابطه و ضابطه باعث خواهد شد بین من و شما زوج مرتب شکل گیرد دیدم و درک کردم که به راستی شرط برقراری این است که اگر مولفه ی اول یکرنگ و صمیمی بود مولفه دوم هم یکرنگ و صمیمی باشد.... اینجا وقتی دلم می گیرد انتظار تو را مدلسازی می کنم.... تمام ابعاد ایمانم را در حکم ذره می بینم و آنچه به من آرامش می دهد این است که به هندسه عبادت روی آورم و در مستطیل سجاده سر بر دایره مهر تو گذارم و از خدای تو مهرت را طلب کنم..... باور کن در کلاس درسم بارها گفته ام ،دانش آموز عزیز در فضای نمونه ی زندگی انسانها پیشامدی بنویسید که تعداد منتظران شما رقم بزند... به امید آنکه در بررسی احتمال ظهورت عددی نزدیک به یک ببینم..... بارها گفته ام همنهشتی انسان و ایمان وقتی برقرار است که ایمان بین تمام انسانها برقرارباشد و باقیمانده ربا و کذب نیاورد.... اما…. میدانم و خوب میدانم.... تو روزی خواهی آمد که تصاعد خوبیها برقرار باشد..... که ارتفاع عدالت بر قاعده دنیا قابل ترسیم باشد..... که مساحت دنیا فضای پیوسته خوبیها باشد..... که از جمکران تا وادی سهله خط مستقیم عشق باشد.... که انتظار و اشتیاق تنها مجهول مساله انسانها باشد.... *به امید لایق شدن دلهایمان وبه امید طلوع آقا در بیکران دنیا*